مصاحبه با جناب آقای پرویز درگی
چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۰
بیوگرافی مصاحبه شونده
پرویز درگی عضو هیأت علمی مقطع کارشناسی ارشد سازمان مدیریت صنعتی
صاحب امتیاز و مدیر مسئول مجله توسعه مهندسی بازار و مؤلف کتاب های تخصصی حوزه تبلیغات و بازاریابی
متن مصاحبه
1-وضعیت کمی وکیفی آموزش تبلیغات در ایران چگونه است؟
در طول چهار سال اخیر، پیشرفت در حوزه آموزش تبلیغات به اندازه 40 سال گذشته بوده است، اما یک ایراد زیربنایی در این آموزشها وجود دارد که به تفکر تبلیغاتی در ایران برمیگردد.
برخی معتقدند تبلیغات یک رشته مجزاست و برخی دیگر معتقدند تبلیغات زیر مجموعه رشته بازاریابی است. آموزشهایی هم که قبلا ارائه می شد آموزشهای صرف تبلیغات بود، اما در اصل نباید اینطور باشد و باید جزء در مقایسه با کل سنجیده شود. برای مثال تحقیقات بازاریابی به عنوان یک رکن اساسی باید قبل از تبلیغات صورت گیرد.
2- آموزش های نظری و دانشگاهی تا چه اندازه ای کاربردی و قابل اجرا در عرصه های عملیاتی این رشته هستند؟
علم بازاریابی یک علم بهرهبردار است. علم عینیت و واقعیت است و تفاوتش با علوم دیگر این است که اساتیدی که در این حوزه تدریس میکنند خودشان هم حتما باید در حوزه عملی دستی بر آتش داشته باشند و صرف داشتن مدرک دکترا در رشته بازاریابی نمیتوان مدرس این رشته شد. برای موفقیت در تدریس این رشته، داشتن سابقه عملیاتی و اجرایی همزمان، ضروری است.
در ایران تعداد مدرسین بیشتر از کسانی است که در این حوزه کار میکنند و مشاوره میدهند و چون تعداد زیادی از افراد درگیر این حوزه فقط مدرسین صرف هستند، خروجیها به اندازه نیاز بازار نیست یا برای بازار راضیکننده نیست.
3-کمبودها و چالش های موضوع آموزش دانشگاهی در این رشته چیست؟
آسیبشناسی این بحث برمی گردد به چند حوزه از جمله:
مدرسین: اغلب مدرسین ما در مثلثی در حرکتند که شامل کلاس، کتابخانه و منزل است و در بسیاری از موارد با بازار و اتفاقات آن بیگانه اند. در صورتی که اگر این مثلث تبدیل به یک مربع شود که قسمت چهارم شود بازار یا بنگاههای اقتصادی و کسب و کار و اگر بین این مربع دائم در رفت و آمد باشند، این مربع تبدیل به یک دایره میشود که همه اینها دارای تأثیرات مستقیم و عملیاتی روی همدیگر میشوند.
در حوزههایی مانند بازاریابی و تبلیغات نمیشود که مدرس با بازار بیگانه باشد و فقط خود را در حیطه کتابهایش محصور کند.
این هنر مدرسین کار بلد است که بتوانند مباحث علمی را به طور عملی در بازار پیاده و عملیاتی کنند مباحثی که در دنیای توسعه یافته علمی در غرب وجود دارد، به جهت شرایط متفاوتی که داریم عینا قابلیت پیادهسازی در جامعه ما را ندارد.
70 درصد اصول در دنیا یکسانند اما 30 درصد متفاوتند که به تناسب شرایط توسط متخصصین آن رشته باید تبدیل به نسخه شوند. باز هم این تبدیل اصول به نسخه توسط انسانهای ذیصلاح در آن رشته و مدرسین متخصص آن رشته صورت می گیرد.
بحث سوم بحث بازار است. چون بازار به شدت و سرعت در حال تغییر است و شیوههای بازاریابی و تبلیغات هم متناسب با آن باید تغییر یابد. بازار از ما جلوتر است. نیازهای بازار شناختهشدهتر است و آنها دردها را زودتر از ما تشخیص میدهند و اگر ما نتوانیم در دانشگاه و در دستگاه های سیاستگذاری و اجرایی متناسب با بازار رویکردها و اولویت هایمان را تغییر دهیم، دردی دوا نمیشود.
4-راهکارهای بومی سازی منابع درسی و آموزشی این رشته چیست و آیا اساسا ضرورتی برای این کار وجود دارد؟
ترجمه یک معنا دارد، تالیف یک معنا.
ترجمه تکلیفش مشخص است. بدون دخل و تصرف مطلب آورده میشود. اما در تألیف ما چند تا کتاب را می خوانیم و عصارهاش را می گیریم، نظرات شخصی و انتقادهای خودمان را هم به آن اضافه کرده و تمام منابع را هم در انتهای کتاب موظفیم که بیاوریم. اما مؤلف باید چند ویژگی داشته باشد:
1- قدرت مطالعه و یادگیری مستمر داشته باشد و یک دانشجوی مادامالعمر باشد
2- بتواند از منابع مختلف خوب فیش برداری کند و نکتههای مهم را استخراج کند.
3- توانایی تبدیل مطالب پراکنده به یک پیکره واحد را داشته باشد.
اعتقاد من این است که تألیف مانند خمیرسازی است. در خمیر سازی اجزای مختلفی از جمله آب، نمک، آرد و ... وجود دارد و این اجزا طوری با هم ادغام شده اند که یک محصول نهایی به وجود آمده که به خوبی با هم مخلوط شده است. تألیف خوب هم همین ویژگی را دارد. اگر ما بخواهیم فقط از جاهای مختلف مطالب را استخراج کرده و در کنار هم قرار دهیم، شبیه یک کار پنبهدوزی میشود نه خمیرسازی!
نکته دوم: غیر از تسلط و سواد کاری نویسنده و درگیری عملی با بازار و حوزههای عملیاتی، شناخت بسیار مهم است. در هر حوزه و زمان، ما باید شناخت کامل و جامعی از زمان، مکان و امکانات داشته باشیم. مثلا در مالزی استفاده از زن در تبلیغات بطور کلی ممنوع است. اما در ایران در شرایط خاصی مجاز است. ما اگر شناسایی خوبی از شرایط و بازار داشته باشیم و علم هم داشته باشیم، میتوانیم بومیسازی کنیم.
5-راهکارهای کیفی سازی، بهبود وتوسعه آموزش تبلیغات کدامند؟
حرفهای تر شدن مدرسینی که در حوزه عملی کار میکنند.
6- سرفصل های آموزشی این رشته تا چه حد منطبق با معیار های علمی جهانی این رشته است؟
سرفصلها باید چند وقت یک بار به روز شود تا استاد اجازه خلاقیت داشته باشد . سرفصلها نمیتواند ثابت و یکسان باقی بماند در دنیا هم همینطور است.
برخی جاها سرفصلها مفید هستند و باید باشند اما اینکه صددرصد سرفصلها باید اجرا شود، اصلا اینطور نیست. مدرس مسلط، طبق تجربیات و سواد خودش میتواند فراتر از سرفصلها مفید واقع شود.
[+] ارسال نظرات |